کد مطلب:304390 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

قلمرو قدرت خداوند
كَوَّنها بِقُدْرتِهِ وَ ذَرَأها بِمَشیّتِهِ. با توانایی بیكرانش پدیده های شگفت را آفرید و با مشیّت و خواست خویش، آنها را پراكند.

تكوین: آفرینش، ایجاد، پیدایش، ایجاد شی ء مسبوق به مادّه و مدّت. قدرت: كُوْنُ الْفاعِلِ بِحَیْثُ اِذا شاءَ فَعَلَ وَ اِذا لَمْ یَشَأ لَمْ یَفْعَلْ. هرگاه گفته می شود فاعل (كننده) دارای قدرت است؛ یعنی دارای صفت و حالتی است كه با داشتن آن، اگر اراده كند، انجام می دهد، و اگر اراده نكند، انجام نمی دهد. ذَرَأ: آفرید «ذَرَ اللَّهُ الخَلْقَ اَیْ اَوْجَدَ اَشْخاصَهُمْ؛ موجودات را آفرید و آنها را پراكند». مَشیَّتْ: مشیّت در آدمی، خواست باطنی اوست؛ همچنان كه اراده، هنگام عمل، تحقّق می یابد. در مورد خدای تعالی، مرحله قبل از فعل را مشیّت می گویند و مرحله وقوع آن را مرحله اراده. البته مشیّت و اراده و مفاهیمی از این قبیل، در مورد خداوند، مفاهیم عقلی و انتزاعی است. اینكه می گویند: فلان كار، موافق مشیّت خداست؛ یعنی بر خلاف رضای او نیست و در مقام عمل، مجبور نیست، بنابراین، طبق اراده اوست:

قُلْ اِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤتِیهِ مَنْ یَشاءُ. [1] بگو: [این] تفضّل به دست خداست؛ آن را به هر كس كه بخواهد، می دهد.

نكته قابل تأمّل اینكه آفرینش، یك امر عمومی و شامل است و بر هر چیزی كه از هستی بهره ای دارد، گسترش یافته است؛ بدین معنا كه هیچ موجودی نیست، جز آنكه به قدرت و صنعت خداوند، هستی یافته است. تعبیر روشنِ «اَللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَی ءٍ» كه در جای جایِ ذكر مبارك آمده است و قرینه ای وجود ندارد كه دلالت بر تخصیص آن داشته باشد، بیان كننده عمومیّت و شمول آفرینش خداوند است:

قُلْ: «مَنْ رَبُّ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ اَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ اَوْلیآءَ لایَمْلِكُونَ لِاَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرّاً قُلْ هَلْ یَسْتَوِیْ الْاَعْمی وَ الْبَصیرُ، اَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ، اَمْ جَعَلُوا للَّهِ شُرَكا خَلَقُوا كَخَلْقِه فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ». [2] بگو: «پروردگار آسمانها و زمین كیست؟». بگو: «خدا». بگو: «آیا نابینا و بینا یكسان اند؟ یا تاریكی ها و روشنایی برابرند؟ یا برای خدا شریكانی پنداشته اند كه مانند آفرینش او آفریده اند و در نتیجه، [این دو] آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟» بگو: «خدا آفریننده هر چیزی است، و اوست یگانه قهّار».

در جای دیگر آمده است كه:

اَللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَی ءٍ وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَی ءٍ وَكیلٌ. [3] خدا، آفریدگار هر چیزی است، و اوست كه بر هر چیز، نگهبان است.

و در سوره دیگری آمده است:

ذلِكُمُ اَللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَی ءٍ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّی تُؤفَكُونَ. [4] این است خدا، پروردگار شما [كه]آفریننده هر چیزی است. خدایی جز او نیست؛ پس چگونه [از او] باز گردانیده می شوید؟

این آیات و آیات دیگری مانند اینها، نه تنها جوهره ذات موجودات را به خدای تعالی و قدرت و مشیّت او ارتباط می دهد؛ بلكه حدود وجودی و هندسه هستی و همچنین گسترش آنها و تحوّلات غایی را كه در مسیر هستی خویش دارند، تماماً منتهی به تقدیر و هدایت خداوند می داند.

اَلَّذی لَهُ مُلْكُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَكُنْ لَهُ شَریكٌ فِی الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَی ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً. [5] همان كس كه فرمانروایی آسمان ها و زمین، از آنِ اوست، و فرزندی اختیار نكرده و برای او شریكی در فرمانروایی نبوده است، و هر چیزی را آفریده و بدان گونه كه در خورِ آن بوده، اندازه گیری كرده است.

قالَ رَبُّنَا الَّذی اَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی. [6] [موسی] گفت: «پروردگار ما كسی است كه هر چیزی را خلقتی كه در خورِ اوست، داده؛ سپس آن را هدایت فرموده است».

اَلَّذی خَلَقَ فَسَوّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی. [7] همان كه آفرید و هماهنگی بخشید، و آنكه اندازه گیری كرد و راه نمود.

قُلْ هُوَ الَّذی ذَرَأَكُمْ فِی الْاَرْضِ وَ اِلَیْهِ تُحْشَرُونَ. [8] بگو: «اوست كه شما را در زمین پراكنده كرده، و به نزد اوست كه گرد آورده خواهید شد».

این آیات بیان كننده حقیقت متعالی است كه به ضرورت عقل، هیچ یك از موجودات عالم خود، خویش را نیافریده و هیچ موجودی مثل خودش نیز در آفرینش او نقش نداشته است؛ زیرا موجود مثل او هم، مانند خود او نیازمند موجود دیگری است كه ایجادش كند و آن موجود نیز نیازمند موجود دیگری است؛ و این نیازمندی همچنان ادامه دارد تا اینكه منتهی شود به «موجود بالذّاتی» كه نیازمند غیر و بیگانه نباشد و عدم و نیستی در او راه نیابد؛ و اگر جز این بود، هیچ موجودی به عرصه هستی راه نمی یافت. بنابراین، تمامی موجودات و همه مراتب هستی، به ایجاد خداوند دانا و توانایی كه بالذّات، حق و غیر قابل بطلان است و هیچ گونه تغییری در او راه ندارد، موجود شده اند:

اَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ ءٍ اَمْ هُمُ الْخالِقُونَ. اَمْ خَلَقُوا السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ بَلْ لا یُوقِنُونَ. [9] آیا از هیچ خلق شده اند؟ یا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟ آیا آسمان ها و زمین را [آنان]خلق كرده اند؟ [نه]بلكه یقین ندارند. [10] .

نكته مهمتر اینكه هیچ آفریده ای پس از پدید آمدن نیز از پدید آورنده خود، بی نیاز نیست؛ یعنی هر موجودی همچنان كه در ابتدای تكوّن و حدوث، وجودش را از خدای تعالی می گیرد، در بقا و دوام خود نیز هر لحظه، وجودش را از خدای تعالی دریافت می كند و تا هنگامی باقی است كه از سوی خداوند به وی افاضه هستی بشود و هر گاه این فیض نرسد، نیست گشته، نامش از لوح هستی محو می گردد؛ چنانكه خداوند می فرماید:

كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً. [11] هر دو [دسته]، اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می بخشیم، و عطای پروردگارت [از كسی] منع نشده است.

و در سوره الرحمن آمده است:

یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأنٍ. [12] هر كه در آسمان ها و زمین است، از او درخواست می كند. هر زمان، او در كاری است.

بنابراین، عالم با همه وسعت و پهناوری كه دارد و با همه دقّت و ظرافت و لطافتی كه در نظام اوست، مستقل و بی نیاز از خدا نیست، و خدای دانای توانا، هم خالق و پدیدآورنده آن است، و هم در بقای آن، افاضه فیض وجود می كند، چرا كه: «اگر نازی كند، در هم فرو ریزند قالبها». از دیدگاه اسلام، جهان را خداوند آفریده است و همو آن را حفظ و تدبیر می كند و سرانجام نیز جهان به او باز می گردد. یكی از معانی آیه «هُوَ الْاَوَّلُ وَ الْآخِرُ و الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» [13] این است كه خداوند، مبدأ و منتهای جهان است و نیز اینكه او معنای باطنی همه چیزهاست و حتّی نشانه های بیرونی و جنبه های ظاهری اشیا، بازتاب اسما و صفات اویند. كلّ جهانی كه ما می شناسیم و می توانیم آن را به تجربه دریابیم، مخلوق خداوند است؛ اگرچه فعلِ خلقتِ آن به دست خداوند، مسلّماً ابتدا یا آغاز زمانی نداشته است. این جهان، ازلی یا قدیم نیست؛ و گرنه تغییری در ذات الهی روی می داد كه اسلام آن را نمی پذیرد. نظام هستی - آن گونه كه ما می شناسیم و می بینیم - آغاز و پایانی دارد؛ آغاز آن از فرمان «كُنْ فَیَكُون» نشأت یافته است و به او نیز باز می گردد؛ و «اِنّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»، نه تنها زبان گویای فطرت انسان است؛ بلكه اقراری كیهانی و متعلّق به كُلِّ هستی است كه بر همه چیز؛ برگ های درختان، سینه كوهها، ژرفنای دریاها و اقیانوسها، و بر چهره دلربای آسمان های پُر ستاره نقش بسته است. در حقیقت، جهان یك نظم مستقل از واقعیّت خداوند نیست؛ بلكه در هر لحظه و لَمحه از وجودش بر نگهبانی و حمایت الهی متّكی است. علاوه بر این، قوانین و انسجام و نظم آن، همه و همه، از خداوند نشئت می گیرد. انسجام و همسازی حیرت انگیز نظم مخلوق، بازتابی از توحید است و ظهور آن یگانه در جهانِ تعدّد و تَكَثُّر. در آیینه آیات الهی، قوانین طبیعت، قوانین مستقلی نیست كه هر یك به راه خود رود، آنچنان كه گویی جهان، استقلالِ وجودی خاصّ خویش را دارد؛ بلكه این قانونها، بازتاب حكمتِ الهی و نیز نتیجه مشیّت اوست. این خداوند است كه دانه و هسته را می شكافد؛ زنده را از مرده و مرده را از زنده، بیرون می آورد؛ و هموست كه سپیده را می شكافد و شب را برای آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب، قرار داده است و خواسته است تا خورشید، هر صبح از شرق بر آید و هر شامگاه در غرب، غروب كند؛ آفریده هایی در هوا پرواز كنند و آفریده هایی نیز در آب شناور باشند:

اِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَی یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِكُمُ اللّهُ فَاَنَّی تُؤْفَكُونَ. فَالِقُ الْاِصْباحِ وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَكَناً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ. وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. وَهُوَ الَّذِی اَنْشَاَكُمْ مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ. وَهُوَ الَّذی أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَیْ ءٍ فَاَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُتَراكِباً وَمِنْ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوَانٌ دانِیَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَغَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا اِلی ثَمَرِهِ اِذا اَثْمَرَ وَیَنْعِهِ اِنَّ فِی ذلِكُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ. وَجَعَلُوا لِلّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یَصِفُونَ. بَدیعُ السَّماوَاتِ وَالْاَرْضِ اَنَّی یَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَیْ ءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ. ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ لااِلهَ اِلّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ وَكیلٌ. [14] خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می آورد. چنین است خدای شما؛ پس چگونه [از حق] منحرف می شوید؟ [هموست كه]شكافنده صبح است و شب را برای آرامش و خورشید، و ماه را وسیله حساب قرار داده. این اندازه گیری آن توانای داناست. و اوست كسی كه ستارگان را برای شما قرار داده تا به وسیله آنها در تاریكی های خشكی و دریا راه یابید. به یقین، ما دلائل [خود] را برای گروهی كه می دانند، به روشنی بیان كرده ایم؛ و او همان كسی است كه شما را از یك تن پدید آورد. پس [برای شما]قرارگاه و محلّ امانتی [مقرّر كرد]. بی تردید، ما آیات [خود] را برای مردمی كه می فهمند، به روشنی بیان كرده ایم. و اوست كسی كه از آسمان، آبی فرود آورد. پس به وسیله آن، از هرگونه گیاه برآوردیم، و از آن [گیاه]، جوانه سبزی خارج ساختیم كه از آن، دانه های متراكمی برمی آوریم، و از شكوفه درخت خرما، خوشه هایی است نزدیك به هم؛ و [نیز]باغهایی از انگور و زیتون و انار - همانند و غیرهمانند - خارج نمودیم. به میوه آن، چون ثمر دهد و به [طرز]رسیدنش بنگرید. قطعاً در اینها برای گروه مؤمنان، نشانه هاست. و برای خدا شریكانی از جنّ قرار دادند، با اینكه خدا آنها را خلق كرده است، و برای او، بی هیچ دانشی، پسران و دخترانی تراشیدند. او پاك و برتر است از آنچه وصف می كنند. پدیدآورنده آسمانها و زمین است. چگونه او را فرزندی باشد، در صورتی كه برای او همسری نبوده، و هر چیزی را آفرید، و اوست كه به هر چیزی داناست. این است خدا، پروردگار شما. هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریننده هر چیزی است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزی نگهبان است. [15] .


[1] سوره آل عمران، آيه 73.

[2] سوره رعد، آيه16.

[3] سوره زمر، آيه 62.

[4] سوره غافر، آيه62.

[5] سوره فرقان، آيه2.

[6] سوره طه، آيه50.

[7] سوره اعلي، آيه 2 و 3.

[8] سوره ملك، آيه24.

[9] سوره طور، آيه 36 - 35.

[10] بنابراين كه «شَيُ» را به معناي علّت فاعلي بگيريم.

[11] سوره اسراء، آيه20.

[12] سوره الرحمن، آيه29.

[13] سوره حديد، آيه3.

[14] سوره انعام، آيه 102 - 95.

[15] براي آگاهي بيشتر درباره آيات فوق، ر.ك: تفسير الميزان، ج7، ص302 به بعد.